تفکر طراحی در کسب و کار فرایندی برای حل مشکلات با اولویتبندی نیازهای مصرفکننده بیش از هر چیز دیگر است که یکی از مباحث مهم برای کسانی که قصد دارند در حوزه مدیریت و کسب ...
احسان فقیه
تفکر طراحی در کسب و کار فرایندی برای حل مشکلات با اولویتبندی نیازهای مصرفکننده بیش از هر چیز دیگر است که یکی از مباحث مهم برای کسانی که قصد دارند در حوزه مدیریت و کسب و کار فعالیت کنند. این امر به مشاهده، همدلی، چگونگی تعامل افراد با محیطشان و استفاده از رویکرد تکراری و عملی برای ایجاد راهحلهای نوآورانه متکی است.
تفکر طراحی "انسانمحور" است، به این معنی که از شواهدی در مورد نحوه ارتباط واقعی مصرفکنندگان (انسانها) با یک محصول یا خدمات استفاده میکند، نه اینکه شخص دیگری یا سازمانی فکر کند که با آن تعامل خواهند داشت.
طراحان برای اینکه واقعاً انسان مدار باشند، نحوه استفاده مردم از یک کالا یا خدمات را مشاهده میکنند و بهمنظور بهبود تجربه مصرفکننده، همچنان به اصلاح محصول یا خدمات خود میپردازند.
برخلاف حل مسئله سنتی که یک روند خطی برای شناسایی یک مسئله و سپس راهحلهای طوفان مغزی است، تفکر طراحی فقط در صورت تکرارپذیری مؤثر است.
تفکر طراحی، سازمانها را قادر میسازد تا ارزش پایداری برای مصرفکنندگان ایجاد کنند. این فرایند در هر سیستم پیچیده (نه فقط سیستمهای طراحی) مفید است زیرا:
با استفاده از یک رویکرد مشاهدهای و انسانمحور، تیمها میتوانند نقاط مشکلزا را در مصرفکننده کشف کنند که قبلاً فکرش را هم نکرده بودند، نقاطی که ممکن است مصرفکننده حتی از آنها آگاه نباشد. تفکر طراحی در کسب و کار میتواند راهحلهایی برای نقاط بهقول معروف دردزا ارائه کند.
مصرفکنندگان معمولاً نمیدانند چه مشکلی بر سر راهشان است یا نمیتوانند آن را به زبان بیاورند. اما با مشاهده دقیق، میتوان مشکلات را بر اساس آنچه که از رفتار واقعی مصرفکننده میبینند شناسایی کرد تا اینکه صرفاً ایدههای آنها درباره مصرفکننده کار کند. این به تعریف مشکلات مبهم کمک میکند و به صورت خودکار ارائه راهحلهای سادهتر روان میکند و منجر به ایجاد راهحلهای نوآورانهتر میشود.
انسانها قادر نیستند چیزهایی را تصور کنند که اعتقادی به وقوع احتمالی نداشته باشند و همین امر درخواست مطالبی را که هنوز وجود ندارند را برای آنها غیرممکن میسازد.
تفکر طراحی میتواند به برخی از این نقاط درد ناشناخته کمک کند که تاکنون هرگز شناخته نشده بودند. استفاده از یک رویکرد تکراری برای مقابله با این مشکلات اغلب منجر به راهحلهای غیر واضح و ابتکاری میشود و باعث میشود سازمانها سریعتر و کارآمدتر کار کنند.
بهجای تحقیق طولانیمدت در مورد یک مسئله و بدون نتیجهگیری، تفکر طراحی در کسب و کار باعث ایجاد نمونههای اولیه و سپس آزمایش برای بررسی میزان کارایی آنها میشود.
تفکر طراحی ناشی از عدم توانایی شرکتهای بزرگ در خلاقیت و ایجاد محصولات و خدمات جدید است که نیازهای برآورده نشده مشتریان آنها را تأمین میکند.
در هسته اصلی آن، این روش از مشتری ناشی میشود. روند تفکر طراحی زمینه قومنگاری، رفتار، تفکر، انگیزهها، عادتها و نیازهای مردم را در نظر میگیرد.
همه مشاغل دارای لیستی پایانناپذیر از اهداف هستند، از عرضه مداوم محصولات جدید تا پشتیبانی بهتر مشتری.
هنگامیکه یک کسبوکار در مورد محصول جدید تصمیم میگیرد، استفاده از تفکر طراحی میتواند فوراً صرفهجویی زیادی در پول شما ایجاد کند زیرا توجه را به راهحلهای خاصی که مردم به آن نیاز دارند، هدایت میکند.
به طور خلاصه، تفکر طراحی یک روش ساده برای استفاده دقیق از مشکلات را فراهم میکند و درعینحال بینش و دادههایی را برای ساخت راهحلهای مناسب که سود کسبوکار را در اختیار دارند، فراهم میکند.
اطلاعات بیشتر
از مجموع 6 امتیاز
4 نظراطلاعات بیشتر